ایران ازنظر مهاجرت نخبگان در بین کشورهای جهان رتبه بالایی دارد، حدود ۲۵درصد از کل ایرانیان تحصیلکرده هماکنون در کشورهای توسعهیافته زندگی میکنند.
طبق آمار صندوق بینالمللی پول، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ایرانیان تحصیلکرده برای خروج از ایران اقدام میکنند و ایران ازنظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور درحالتوسعه و توسعهنیافته جهان، مقام برجستهای را دارد.
خروج سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی با تحصیلات عالی، معادل خروج ۵۰ میلیارد دلار سرمایه سالانه است. به لحاظ تاریخی مهاجرت نخبگان ایرانی را میتوان در سه دوره طبقهبندی کرد که هرکدام نقطه عطفی در تاریخ ایران محسوب میشوند. این سه دوره عبارتند از:
برنامههای مرحله اول: قبل از وقوع انقلاب اسلامی تا آغاز جنگ تحمیلی
تا قبل از كودتاي 28 مرداد 1332 نخبگان کشور پس از اتمام دوره تحصیلی خود در غرب، به کشور بازمیگشتند اما با شروع دور تازه حضور آمریکا در ايران، سیاستها، برنامهها و جريان رشد اقتصادي يكي از سمتگیریهای خود را متوجه تربيت متخصصان در خارج از مرزهای کشور كرد.
جرقههای انقلاب اسلامی که از دهه 1340 آغاز شده بود، موجب افزايش تنشهای سياسي و ناآرامیهای دانشجويي در سالهای دهه 1340 تا 1350 و نيز ناتواني دانشگاهها در پذيرش روزافزون دانشآموختگان دبیرستانها شد و خروج نخبگان ایرانی را سرعت بخشید بهگونهای كه در 10ساله 1345 تا 1355 حدود 700 هزار نفر از نخبگان علمی و مدیریتی از کشور خارج شدهاند.
در سال تحصیلی 57-56 نزدیک به 100 هزار دانشجوي ايراني در خارج از ایران مشغول تحصيل بودند كه از اين تعداد 36 هزار و 220 نفرشان در آمریکا و بقيه در دیگر کشورها تحصيل میکردند. در آستانه انقلاب بیشتر متخصصان وابسته به رژیم پهلوی شاغل در نهادهاي دولتي در گروه سني بالا اقدام به مهاجرت کردند. هرچند وقوع انقلاب اسلامی منجر به خروج تعداد زيادي از مهاجران شد، اما بهموازات مهاجرت آنان، بسیاری از نخبگان علمی و سیاسی که در روند انقلاب اسلامی نقش بسیار چشمگیری داشتند به كشور بازگشتند.
در سال تحصیلی 59-58 شمار دانشجويان پذیرفتهشده در دانشگاههای آمریکا از 45 هزار و 340 نفر پذیرفته شده در سال تحصیلی 58-57 به 51 هزار و 310 نفر در سال افزایش یافت. در واقع ایران در مقایسه با سایر کشورها بیشترین دانشجو را در آمریکا داشت. تعطيلي دانشگاهها در سال 1359 بهموجب انقلاب فرهنگی نیز در مهاجرت بدون برنامهریزی قبلي برخی از نخبگان موثر بوده است. تعداد مهاجران از 45 هزار نفر در سال 1335 به 852 هزار نفر در سال 1365 رسید.
مرحله دوم: وقوع جنگ تحمیلی
جنگ تحمیلی نیز ضربه ديگري بر چرخه مهاجرت نخبگان زد و بر شتاب آن افزود تا جايي كه انگیزه خروج و عدم بازگشت در بين متخصصان را دامن زد. پس از پايان جنگ تحمیلی نيز به دليل واكنش سرد و بیاعتنایی دولتها، نخبگان ماندن را به بازگشت به ایران ترجیح دادند. آمارهاي ارائهشده از سوی اداره مهاجرت آمريكا نشان میدهد که در سالهای 1377- 1350 به حدود 258193 نفر ایرانی اجازه ورود به آمریکا دادهشده است.
مرحله سوم: پایان جنگ تحمیلی تا امروز
با پايان جنگ تحميلي، شرايط اقتصادي نامناسب، تحولات سياسي و وجود شبکههای ارتباطي قوي در سطح بینالمللی موجب مهاجرت بخش اعظمي از نخبگان جوان شد. گرچه در اوایل دهه 70 دولت وقت تلاشهایی را براي بازگرداندن استادان و متخصصان انجام داد ولی این تلاشها با موفقیت چندانی روبهرو نشد.
در دهه 1370 شاغلان مراكز علمي- پژوهشي كشورهاي آمریکا، اروپاي غربي و كانادا در برخي از رشتهها دو برابر متخصصان داخلي كشور بوده است. بر پایه آمارهاي سازمان ملل در سال 1371 حدود 240 هزار ايراني با تحصيلات عالي در آمريكا عضو هیاتعلمی بودهاند.
جالب اينكه شمار اعضاي تماموقت هیاتعلمی در كل مراكز آموزش عالي ايران در سال تحصيلي 1376-1375 نزديك به 1900 نفر بوده است. علاوه بر نخبگان علمی، نخبگان اقتصادی و مدیریتی نیز بخش قابلتوجهی از مهاجرت نخبگان را شامل میشوند. بر اساس آمارها در سال 1378 تعداد 90 هزار و در سال 1379 تعداد 220 هزار نفر نخبه علمي، مديريتي و صاحب سرمايه به يكي از كشورهاي غربي مهاجرت کردهاند.
همچنین در سال 1385 حدود 182 هزار نفر از متخصصان و مديران مياني كشور تنها براي مهاجرت به كانادا به سفارت این کشور در تهران مراجعه کردهاند. در همین سال حدود 4 ميليون ايراني متخصص در خارج از كشور بودهاند.
بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول تا سال 2009 آمار مهاجرت نخبگان از ایران سالانه بیش از 100 هزار نفر بوده که به ترتیب اکثریت آنان به کشور آمریکا و کانادا مهاجرت کردهاند.در دوره دولت دهم یکی از استدلالهای مسوولان نظام آموزشی کشور این بود که با افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاههای کشور، روند خروج نخبگان علمی کمتر خواهد شد بهطوریکه در برخی از گرایشها و رشتههای دانشگاهی پذیرش دانشجو به بیش از دو و حتی به 3 برابر سالهای قبل از 1388 افزایش یافت؛ اما آمارهای منتشرشده از خروج نخبگان علمی در این مدت، این موضوع را کاملا نقض میکند.
بر اساس یک پژوهش موسسه آموزش بینالمللی آمریکا در سال 1391 (2013) تعداد 10 تا 16هزار دانشجوی ایرانی در این کشور مشغول به تحصیل بودند؛ اما نکته حائز اهمیت، افزایش تعداد دانشجویان ایرانی در سال 1391 است بهطوریکه تعداد دانشجویان ایرانی در این کشور، در مقایسه با سال تحصیلی 1389 و 1390 بیش از 25 درصد افزایش یافته است. در سال 1393 تعداد ۱۲۰ هزار نفر دانشجوی ایرانی در خارج از کشور مشغول به تحصیل بودهاند که کشورهای مالزی، آمریکا، کانادا، آلمان، ترکیه، انگلیس و تاجیکستان بیشترین تعداد دانشجویان را پذیرفتهاند.
60 سال مهاجرت نخبگان و چند نکته
صندوق بینالمللی پول، بیکاری، سطح پایین درآمد استادان و نخبگان، نارساییهای مالی و اداری و کمبود امکانات تخصصی- علمی را ازجمله دلایل مهاجرت ایرانیان ذکر کرده است. بهطورکلی فرصتهای مختلفی موجب ترغیب نخبگان به مهاجرت از کشور میشود و رفتارهای مهاجرتی نخبگان موضوع پیچیده و چندلایهای است که محدود کردن آن به تنها یک یا چند عامل قاطع و تعیینکننده نمیتواند پاسخ مناسبی برای یافتن دلیل مهاجرت باشد. هرچند که برخی عوامل وزن بیشتری در این موضوع دارند اما باید به فهم عمیق و شناسایی مکانیزمها و مراحلی که در این تصمیمگیری دخیل هستند پرداخت.
عوامل موثر در مهاجرت نخبگان
- پيشرفت حیرتانگیز دانش و فن
- گسترش وسايل ارتباطي
- توزيع ناعادلانه امكانات علمي در مناطق مختلف كشور و عدم هماهنگي بين دانشگاههای دولتي و غيردولتي در پذيرش دانشجو
- ناهمخواني تخصص برخي از نخبگان با نيازهاي جامعه
- كمبود امكانات تحقيق و تفحص در جامعه
- تورم، گراني و عدم تامين معاش
- بیتوجهی به اشتغال نيروي فعال و متخصص
- عدم احساس امنيت شغلي
- ازدواج و تحصيل
- تبعيض و كمبود امكانات رفاهي
- عدم ارضاي خواستههای منطقي
- تحرك شديد طبقاتي چه بهطرف بالا چه پايين
- تحولات جمعيتي و مورفولوژيك؛
- نفوذ پنهان و آشكار سیاستهای بيگانگان
- عدمحمایت از نيروهاي متخصص؛
- كمرنگ شدن اهميت معنوي و قداست دانشگاه
- وجود تبعيض بين فرهيختگان بهویژه در دادن رتبههای تحصيلي و جذب در مراكز علمي
- استفاده از روابط بهجای ضوابط، سوءاستفاده از پستهای دولتي و مناصب عمومي
- عدم تعادل و نابرابري در اجراي قوانين
- عدم مشاركت نخبگان در اداره زندگي محلي و منطقهای
- مشاركت ندادن اصحاب انديشه در تصمیمگیریهای كلان
- رشد قارچ گونه مراكز دانشگاهي
- بیتوجهی به كيفيت آموزش در دانشگاهها
- شيوع مدرکگرایی در كشور
- عدم برنامهریزی مداوم در خصوص نخبگان؛ ناهماهنگي بين سازمانهای متولي امور نخبگان
- احساس انفعال در نخبگان
نکته پایانی اینکه در همه دورههای یادشده مقصد مهاجرتی بیشترین نخبگان آمریکا بوده که حداقل بیش از 36 سال است که با کشورمان در تقابل است. هرچند مهاجرت نخبگان در جهان امری عادی بوده که اغلب کشورهای کمتر توسعهیافته با آن روبهرو هستند اما خروج تعداد بیشمار نخبگان از کشور نمیتواند موضوع بیاهمیتی باشد. درواقع سرمایه بسیار ارزشمندی به نام نیروی انسانی نخبه که هزینههای بسیار زیادی صرف تربیت آنها شده است، دقیقا در زمانی که باید به ثمر بنشیند با بیبرنامگی و ضعفهای ساختاری دودستی تقدیم کشورهای توسعهیافته و در راس آنها آمریکا میشود.
|دلایل سرخوردگی نخبگان
-دکتر سهراب عبدی زرین
نخبگان یا به عبارت بهتر، برترینهای علمی در هر کشوری سرمایههای آن کشور محسوب میشوند و در کشور ما هم این افراد مستثنی نیستند. اما متاسفانه هرساله شاهد مهاجرت این قشر سرآمد علمی هستیم که تبعات بسیاری برای کشور داشته و خواهد داشت. در اینجا به دنبال ارائه برخی راهکارها در جهت کاهش پدیده مهاجرت نخبگان علمی کشور هستیم تا شاید در آینده شاهد وضعیت بهتری در این مورد باشیم.
به عوامل متعددی در جهت کاهش پدیده مهاجرت نخبگان میتوان اشاره کرد. یکی از این عوامل، ایجاد سازمانهایی در جهت حمایت از نخبگان است. البته در این راستا، بنیاد ملی نخبگان شکل گرفته است که حمایت مالی از نخبگان و ایجاد تسهیلاتی در جهت نظام وظیفه نخبگان ازجمله اهداف این بنیاد است. اطلاعاتی که اینجانب از سازمان مذکور دارم نشان میدهد در اوایل شکلگیری این بنیاد و به خاطر ناشناخته بودن آن، برخی از افراد با رزومه نهچندان قوی عضو این بنیاد شدند و از تسهیلات آن استفاده کردند اما در ادامه و به علت ازدیاد اعضای بنیاد و با توجه به بودجه مالی بنیاد، شرایط برای عضویت در آن سختتر شد، بهطوریکه بسیاری از افراد با رزومه درخشان (مثلا بسیاری از دانشجویان نمونه کشوری) نتوانستند عضو این بنیاد شوند و از حمایتهای مالی بنیاد استفاده کنند. برگزاری جشنوارهها و المپیادهای علمی معتبر در جهت شناخت و سازماندهی به نخبگان کشور از دیگر راهکارهای حمایت از این قشر است.
در این مورد، هر ساله جشنوارههای علمی متعددی در کشور برگزار میشود که بسیار چشمانداز خوبی دارند. در عین حال پیشنهاد میشود که جشنوارههای بیشتری برای نخبگان، محققان و مخترعان جوان سازماندهی شود و برنامه منسجمتری صورت گیرد تا انگیزه بیشتری برای شرکت بیشتر نخبگان جوان ایجاد شود.
ایجاد عدالت اداری بسیار مهم و حائز اهمیت است. متاسفانه رابطه بازی و باندبازیهای گوناگون باعث ایجاد سرخوردگی و بیانگیزگی در نخبگان علمی جوان شده است و این قشر را نسبت به آینده بدبین و ناامید کرده است. بحث بیکاری از عدالت اداری جدا است. بیکاری برای همه وجود دارد و رقابت برای یافتن شغل را سختتر میکند ولی امیدی وجود دارد که فرد شغل پیدا کند (البته مبارزه با پدیده بیکاری هم جای خود دارد که متاسفانه بیشترین آمار بیکاری در کشور مربوط به بیکاری افراد تحصیلکرده است) ولی در بیعدالتی سازمانی که یکی از نمودهای آن رابطه بازی است، تبعات منفی بیشتری وجود دارد و افراد در جستوجوی شغل بیشتر ناامید میشوند. راهکار آنهم مبارزه با این فرآیند و جایگزین کردن شایستهسالاری است. اصلاح ساختار آموزشی کشور ازجمله موارد دیگر است.
متاسفانه در سیستم آموزشی بهخصوص در تحصیلات عالی، شاهد کمیت هستیم و گویا ورود به دانشگاه، مدینه فاضله برای همه است. این رویه باعث به وجود آمدن پدیده مدرکگرایی شده است و همه به دنبال مدرک هستند و انگار گرفتن مدرک دانشگاهی یکی از ملزومات جوانان و به نظرم یکی از ضروریات ازدواج جوانان شده است. اما اینکه چقدر سیستمهای آموزشی در زمینه کیفیت موفق هستند سوال بزرگی است که نیاز به تحقیق و بررسی دارد. این عامل باعث میشود که قشر نخبه کشور از کیفیت آموزشی کشور ناراضی باشد و افزایش مدرکگرایی بدون توجه به کیفیت آموزشی دید عموم را هم نسبت به قشر تحصیلکرده منفی کرده و تبعات آن را قشر نخبه میپردازد. در پایان قابل ذکر است که علاوه بر این موارد، موارد بسیار دیگری وجود دارد که میتوان با توجه به آنها در جهت کاهش پدیده مهاجرت نخبگان، قدمهای مثبتی برداشت.
|چنگال تیز غربیها در کمین نخبگان ایرانی
- یاسین سعیدی
عارضه (پدیده) مهاجرت نخبگان از دید آسیبشناسان بهنوعی استثمارشدگی کشورهای جهان سوم، از سوی کشورهای توسعهیافته به شمار میرود و بهعنوان مخربترین بحران اجتماعی شناختهشده است. پدیده فرار مغزها یا به بیان دقیقتر مهاجرت نخبگان، از کانادا و کشورهای اتحادیه اروپا، نخستین بار در اوایل دهه 1960 میلادی در جهان مطرح و این پدیده بهعنوان یک آسیب اجتماعی از دهه 40 در ایران آغاز شد؛ یعنی زمانی که کشورهای اروپایی به بازسازی خرابیهای پس از جنگ مشغول بودند و در پی فرآیند صنعتی شدن با احساس نیاز به متخصصان و نخبگان در این زمینه، به جذب متخصصان و نخبگان از کشورهای جهان سوم پرداختند و این مانع دیگری بر سر راه توسعه کشورهای جهانسومی بود.
تحقیقات بانک جهانی نشان میدهد بیشترین حجم مهاجرت نخبگان کشورمان به ترتیب به سمت کشورهای کانادا و آمریکا بوده است. در دهه جاری کانادا با رشد 142 درصدی جذب نخبگان ایرانی رتبه اول و آمریکا با رشد 52 درصدی جذب نخبگان ایرانی در رده دوم قرار دارد.
رشد این حجم باورنکردنی مهاجرت نخبگان علمی به معنای واقعیفرارسرمایه مالی و انسانی متخصص از کشور است که در هر دو مورد، آسیبهای جبرانناپذیری به بدنه اقتصاد کشورمان وارد میکند. بعد از کانادا و آمریکا در جذب نخبگان ایرانی، استرالیا در رتبه سوم این ردهبندی قرار دارد بهطوریکه بر اساس گزارش سفارت استرالیا در تهران، مهاجرت ایرانیان (که اغلب آنها دارای تحصیلات عالی هستند) به این کشور در چند سال گذشته رشد 250 درصدی داشته است. همچنین رتبه چهارم جذب نخبگان ایرانی در اختیار آلمان قرار دارد و در سالهای اخیر مهاجرت ایرانیان تحصیلکرده به آلمان 111 درصد افزایش داشته است. نگاهی به آمار و ارقام مهاجرت نخبگان، به درک بهتر موضوع کمک میکند.
بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول، ایران در بین 91 کشور درحالتوسعه و توسعهنیافته، ازنظر مهاجرت نخبگان مقام اول را دارد. در بین سالهای 1375-1360 حدود 2میلیون نفر ایران را ترک کردهاند که تقریبا 70 درصد آنها از نخبگان علمی و تحصیلکردهها بودند. از سال 1375 به بعد نیز این سیر مهاجرت کاسته نشده و موجهای پردامنه و جدیدتری از مهاجرت نخبگان پدیدار شده است که در سال 1378، بیش از 800 نفر با مدرک دکترای تخصصی از ایران مهاجرت کردهاند. همچنین در سال 1379 مهاجرت نخبگان از ایران خروج سرمایهای معادل 38 میلیارد دلار برآورد شده است، درحالیکه درآمد سالانه کشور از محل صادرات نفت در آن سال حدود 12 میلیارد دلار اعلامشده است.
بر اساس آمار خروجی اداره کل گذرنامه طی سال 1387، هرروز بهطور متوسط 2 تا 3 نفر با مدرک دکترا، 15 نفر با مدرک کارشناسی ارشد و حدود 15 نفر با مدرک کارشناسی از کشور مهاجرت کردهاند. در جدیدترین آمار صندوق بینالمللی پول، سالانه 150 تا 180 هزار نفر از ایرانیان تحصیلکرده برای خروج از کشور اقدام میکنند. بهعبارتیدیگر خروج ایرانیان با تحصیلات عالی با رقم 150 هزار نفر در سال معادل خروج 150 میلیارد دلار سرمایه سالانه از کشور است.
کشورهای موفق در مهاجرت معکوس نخبگان
کشورهایی مانند چین، فیلیپین، پاکستان، مالزی، نیوزیلند، هند و ترکیه از جمله کشورهای موفق در مهاجرت معکوس نخبگان علمی خود هستند. شهر بنگلور هند اکنون شهر «آیتی» لقب گرفته و در سال 2007 حدود 40 هزار نفر نیروی انسانی کارآمد به این شهر بازگشتهاند. همچنین ترکیه در حال حاضر توانسته با برقراری ارتباط مؤثر و مستمر با نخبگان و بهرهمندی از دانش آنها در بخش صنعت و دانشگاه و فراهم کردن شرایط مناسب اقتصادی برای نخبگان، نهتنها بسیاری از نخبگان علمی خود را از کشورهای دیگر بازگرداند بلکه توانسته از کشورهای عربی، آسیای میانه، بلوک شرق و دریای سیاه، نیروی متخصص، دانشجویان ممتاز و نخبگان علمی را جذب کند.
مهمترین دلایل مهاجرت نخبگان
میتوان دلایل مهاجرت نخبگان را از ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مورد بررسی قرار داد و در این میان به نقش تحریمها و از آن جمله به تحریمهای علمی-پژوهشی اشاره کرد که بر اساس آن کشورمان قادر به واردات تکنولوژی مدرن جهت شکوفایی اقتصاد و صنعت نیست. همچنین مهاجرت نخبگان در کشورهای درحالتوسعه را میتوان از بعد داخلی (عدم موفقیت در جذب و نگهداری نیروهای متخصص و کارآمد) و بعد خارجی (مثبت عمل کردن کشورهای مقصد در جذب متخصصان با برنامههای سیاسی، فرهنگی و علمی مناسب) بررسی کرد.
اما مهمترین دلایل مهاجرت نخبگان را میتوان در مواردی مانند یافتن شغل مناسب با درآمد بالا، ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر و با کیفیت بهتر، کسب ارزش و منزلت اجتماعی، ارتباط داشتن با نهادهای فکری گوناگون، برخوردار شدن از آموزش با کیفیت بالا و برخوردار شدن از برنامههای درسی انعطافپذیرتر جستوجو کرد. بهطورکلی مهاجرت نخبگان را میتوان در دو بعد عوامل درونزایی و برونزایی دستهبندی کرد.
مهمترین عوامل درونزایی در مهاجرت نخبگان عبارتند از: درآمد مالی پایین، نبود فرصت مناسب برای رشد خود و خانواده، عدم مشارکت در سیاستگذاریها و تصمیمگیریها، کاهش استانداردهای زندگی، عدم برخورداری از آموزش با کیفیت بالا، عدم برخورداری از منزلت اجتماعی و عدم مهیاکردن بستر مناسب برای خلاقیت همچنین مهمترین عوامل برونزا در مهاجرت نخبگان عبارتند از: بهرهمندی از امکانات مالی و مادی مناسب، برقراری ارتباط با نهادهای فکری گوناگون، حمایتهای مالی از نخبگان، تخصیص بودجه مناسب برای کارهای پژوهشی، منزلت اجتماعی بالای نخبگان در کشورهای مقصد، آزادیهای اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ساختار مناسب رشد در کشور مقصد. کشورهای درحالتوسعه با توجه ویژه به مسائلی مانند: فراهم کردن امکانات و تجهیزات مناسب، بهروز و با کیفیت، فراهم کردن امکانات بورس تحصیلی، تجاریسازی علم، دانش و فناوری، مشارکت دادن نخبگان در نظام تصمیمگیری، به وجود آوردن شرایط مطلوب زندگی برای نخبگان، ارتقای منزلت اجتماعی، حمایت از طرحهای پژوهشی و برنامهریزی برای اشتغال نخبگان در حین تحصیل و بعد از فارغالتحصیلی میتوانند آمار مهاجرت نخبگان را کاهش دهند.
نقش دانشگاهها در کاهش مهاجرت نخبگان
بهطورکلی دانشگاهها در دو بعد میتوانند به کاهش مهاجرت نخبگان کمک کنند. اولا دانشگاهها بهعنوان محیط پرورشدهنده متخصصان، بهعنوان یکی از عوامل داخلی کاهش مهاجرت نخبگان مدنظر هستند و میتوانند با به وجود آوردن ابعاد مالی، امنیت شغلی، تسهیلات زندگی و تجهیزات علمی، محیطهایی برای افراد به وجود آورند که موجب دلگرمی و انگیزه متخصصان شوند. ثانیاً دانشگاهها با صنعت ارتباط مستقیم و تنگاتنگی برقرار کرده و در ادامه با ایجاد قطبها و شهرکهای علمی مناسب، زمینه تحقیق و پژوهش برای نخبگان را فراهم کنند.
از دیگر اقدامات دانشگاهها برای جلوگیری و کاستن از سرعت مهاجرت نخبگان، اعزام دانشجویان و اساتید به خارج از کشور برای تبادل اطلاعات و حمایت از طرحهای پژوهشی آنها است. همچنین مسوولان میتوانند با به وجود آوردن بسترهای اقتصادی، اجتماعی و علمی-پژوهشی مناسب نهتنها از خروج نخبگان جلوگیری کرده، بلکه نخبگان سایر کشورها را نیز برای تعامل و تبادل اطلاعات با نخبگان داخلی دعوت کنند.